1- البخلُ عارٌ، و الجبنُ منقصةٌ: بخیل بودن ننگ است و ترسو بودن کاستى مىباشد.
2- و المُقِلّ غریبٌ فى بَلْدته: تهیدست در شهرش نیز بیگانه است.
وان را که بر مراد جهان نیست دسترس در زاد بوم خویش غریب است و ناشناخت
3- العجز آفة، و الصبر شجاعة: ناتوانى آفت است و شکیبایى دلاورى مىباشد.
4- العلم میراثٌ کریمةٌ: دانش میراث گرانقیمتى است .
5- صدُر العاقل صندوقُ سّرِه: سینه خردمند، صندوق راز اوست .
6- و البَشاشةُ حِبالُة المَودّة: گشاده رویى دام دوستى است .
7- و من رضى عن نفسه کثُر الساخط علیه: و کسى که از خود راضى باشد، خشم گیرندگان بر او بسیار مىشوند.
8- اعجز الناس من عجز عن اکتساب الاخوان: ناتوانترین افراد کسى است که از دوستیابى ناتوان باشد.
9- و الفرصةُ تمرّ مرالسحاب، فانتهزوا فُرَصَ الخیر: و فرصت همانند ابر گذراست، پس فرصتهاى خوب را غنیمت بشمارید.
10- افضلُ الزهد اخفاء الزهد: برترین پارسایى، پنهان نمودن پارسایى است .
11- فمن اشتاق الى الجنة سلاعن الشهوات: کسى که آرزومند بهشت باشد، تمایلات نفسانى را فراموش مىکند.
12- و من اشفق من النار اجتنب المحرمات: و کسى که از دوزخ مىترسد، از کارهاى حرام دورى مىکند.
13- و من زهد فى الدنیا، استهان بالمصیبات: و کسى در دنیا پارسایى ورزد، سختىها را سبک مىشمارد.
14- و من ارتقب الموت، سارع الى الخیرات: و کسى که در انتظار مرگ باشد، به سوى نیکىها مىشتابد.
15- فمن اَمَر بالمعروف، شَدّ ظهور المؤمنین: کسى که امر به معروف نماید، پشت اهل ایمان را محکم مىکند. (مؤمنان را توانمند مىنماید).
16- کُن سَماحاً و لا تکن مُبذّراً: بخشنده باش، ولى اسراف کننده و ولخرج مباش.
17- اشرفُ الغنى ترکُ المُنى: بالاترین و برترین بى نیازى، رها نمودن آرزوهاست.
18- انّ اغنى الغنى العقل: همانا بالاترین توانگرى، خرد است .
19- و اکبر الفقر الحُمق: و برزگترین تهیدستى، کم خردى و نادانى است .
20- و او حشُ الوَحْشةِ العُجْبُ: وحشتناکترین تنهایى و ترس، خود بینى است .
21- و اکرم الحسَب حُسن الخلق: گرامىترین اصل و تبار، خوشخویى است.
22- لا قربة بالنوافل اذا اضرّت بالفرائض:هرگاه مستحبّات به واجبات زیان رساند، (آن مستحبات) سبب نزدیکى به خدا نمىگردد.
23- لسان العاقل وراء قلبه: زبان دانا در پشت قلب اوست.
24- و قلب الاحمق وراء لسانه : و قلب نادان در پشت زبانش مىباشد.
25- قدر الرجل على قدر مروءته: صداقت و راستگویى مرد به اندازه جوانمردیش مىباشد .
26- و عفته على قدر غیرته: و پاکدامنى مرد به اندازه غیرت اوست.
27- الظّفَر بالحَزْم: پیروزى در سایه هوشیارى و دور اندیشى است .
28- اولى الناس بالعفو اقدرهم على العقوبة: شایستهترین افراد به گذشت، تواناترین آنان بر کیفر است .
29- لا غنى کالعقل، ولا فقر کالجهل: هیچ بىنیازى همانند خرد، و هیچ تهیدستى مانند نادانى نیست.
30- و لا میراث کالادب و لا ظهیر کالمشاورة: هیچ سرمایهاى همچون ادب و هیچ پشتیبانى همانند مشورت نیست .
31- القناعة مال لا ینفد: قناعت دارایى تمام نشدنى است .
32- المال مادة الشهوات: ثروت مایه و اصل تمام شهوت هاست.
33- اللسان سَبُعٌ، ان خُلّى عنه عقر: زبان درنده است، اگر رها شود مىگزد.
34- فوت الحاجة اهون من طلبها الى غیر اهلها: از بین رفتن خواسته، آسانتر و بهتر از آن است که از نا اهل درخواست نمایى.
35- العفاف زینة الفقر، و الشکر زینة الغنى: پاکدامنى زینت تهیدستى، و سپاسگزارى زینت توانگرى است .
36- لا یرى الجاهل الا مفرطاً او مفرطً: نادان همواره یا افراط کننده (تندرو) است، یاکوتاهى کننده و ضایع کننده.
37- اذا تم العقل نقص الکلام: هرگاه خردکامل گردد، سخن کم مىشود.
38- نَفَسُ المرءِ خُطاه الى اجله: نفسهاى هر انسانى، گامهاى او به سوى زمان مرگش است.
39- رأىُ الشیخ احبّ الىّ من جَلَدِ الغلام: اندیشه و فکر پیر (دانا) در نزد من، از صلابت و دلیرى نوجوان بهتر است .
40- قیمة کلّ امرى ما یُحسنه: ارزش هر فرد به میزان کارى است که مىتواند آن را نیکو انجام دهد.
41- من اصلح ما بینه و بین الله، اصلح الله ما بینه و بین الناس: هر کسى که میان خود و خدا را درست نماید، خداى تعالى نیز میان او و مردم را اصلاح مىنماید.
42- و من اصلح امر آخرته اصلح الله امر دنیاه: و کسى که کار آخرتش را نیکونماید، خداى تعالى نیز کار دنیایش را نیکو مىنماید.
43- لا یَقِلُ عملٌ مع التقوى: کار توأم با پرهیز کارى، اندک نیست .
44- نوم على یقین خیر من صلاة فى شک: خواب توأم با باور، از نماز در حال تردید بهتر است .
45- هلک فىّ رجلان: محبّ غال، و مُبغضٌ قال: درباره من دو طایفه نابود شدند: دوستدار غلو کننده، و دشمنى که بیش از اندازه دشمنى مىنماید.
46- اضاعة الفرصة غصة: ضایع کردن فرصت،اندوه به بار مىآورد.
47- و عجبت لمن شک فى الله و هو یرى خلق الله: در شگفتم از کسى که در (وجود) خدا تردید دارد و حال آنکه آفریده خدا را مىبیند!
48- و عجبت لعامر دارالفناء و تارک دارالبقاء: در شگفتم از کسى که سراى ناپایدار را آباد مىکند و خانه همیشگى (آخرت) رها مىنماید.
49- و عجبت للمتکبر الذى کان بالامس نطفة و یکون غداً جیفة: و در شگفتم از متکبرى که دیروز نطفه بوده است و فردا مردار خواهد بود!
50- الصّلوة قربانُ کلّ تقى: نماز، وسیله تقرب هر پرهیزکارى است.
51- و الحَجّ جهادُ کلّ ضعیف: و حج، جهاد هر ناتوان است .
52- ولکل شىء زکاة و زکاة البدن الصیام :و هر چیز زکاتى دارد، و زکات بدن روزه است .
53- و جهاد المرأة حسنُ التّبعل:و جهاد زن، نیکو شوهردارى نمودن است .
54- استنزلوا الرزق بالصدقة:با صدقه دادن فرود آمدن روزى را بخواهید.
55- من ایقن بالخَلَف جاد بالعطیّة: کسى که پاداش را باور داشته باشد، در بخشش جوانمردى مىنماید.
56- تنزلُ المَعونة على قدر المونة: یارى (روزى هر کس) به میزان نیاز و قوت روزانهاش فرود مىآید.
57- ما عال من اقتصد:کسى که در زندگى میانهروى نماید، تهیدست نمىشود.
58- التودّد نصف العقل: دوستى با مردم، نیمى از خرد است.
59- الهَمّ نصف الهَرَم: غم و اندوه، نیمى از پیرى است.
60- سوسوا ایمانکم بالصدقة: ایمان خود را با صدقه نگهدارى کنید.